حدود 107 نتیجه (1.22) ثانیه پخش همه دارای پیشواز
زبان
نتایج فارسی نمایش داده شود

Royaie Ghadimi - Mehdi Jahani

توی چشم من نگاه کن بگو عاشقی چه رنگه هستی در کنارم حتی موندنم قشنگه حتی موندنم قشنگه به من عادت کن عزیزم دل من با تو جوونه بی تو میشکنم میریزم چشاتم اینو میدونه چشاتم اینو میدونه بذار دستاتو بگیرم نگو این عاشقی دیره نذار باشم توی دنیات دل من بی تو میمیره توی چشمای سیاهت یه عالم ستاره داری تو با حرفای قشنگت منو بخودم میاری اگر عمری که گذشته تا الان عاشق نبودم من دوست دارم فرشته با تمام تار و پودم برق چشمات منو برده به یه رویای قدیمی بیا تا با هم بسازیم زندگیمونو صمیمی بذار دستاتو بگیرم نگو این عاشقی دیره نذار باشم توی دنیات دل من بی تو میمیره توی چشمای سیاهت یه عالم ستاره داری تو با حرفای قشنگت منو بخودم میاری توی چشم من نگاه کن بگو عاشقی چه رنگه هستی در کنارم حتی موندنم قشنگه حتی موندنم قشنگه به من عادت کن عزیزم دل من با تو جوونه بی تو میشکنم میریزم چشاتم اینو میدونه چشاتم اینو میدونه ترانه آهنگ رویای قدیمی از مهدی جهانی بذار دستاتو بگیرم نگو این عاشقی دیره نذار باشم توی دنیات دل من بی تو میمیره توی چشمای سیاهت یه عالم ستاره داری تو با حرفای قشنگت منو بخودم میاری اگر عمری که گذشته تا الان عاشق نبودم من دوست دارم فرشته با تمام تار و پودم برق چشمات منو برده به یه رویای قدیمی بیا تا با هم بسازیم زندگیمونو صمیمی بذار دستاتو بگیرم نگو این عاشقی دیره نذار باشم توی دنیات دل من بی تو میمیره توی چشمای سیاهت یه عالم ستاره داری تو با حرفای قشنگت منو بخودم میاری

Cheshme Siah - Shayan

قشنگیهای آسمون اگه به قرص ماهشه تموم غصه و غمش از شبهای سیاهشه منم تموم دلخوشیم به چشمون سیاهشه تموم دلواپسی هام دیدن اشک و آهشه آآه... توو آسمون عشقم منم یه یار دارم یه یار خوشگلی با چشم سیاه دارم توو آسمون عشقم منم یه یار دارم یه یار خوشگلی با چشم سیاه دارم،چشم سیاه دارم منم دلم میگیره از غصه ی جدایی قلبم وامیسه هر وقت سفر کنه به جااایی قشنگیهای زندگی دیدن روی یاارمه چشم و چراغ خونه ی این دل بی قراارمه توو آسمون عشقم منم یه یار دارم یه یار خوشگلی با چشم سیاه دارم توو آسمون عشقم منم یه یار دارم یه یار خوشگلی با چشم سیاه دارم،چشم سیاه دارم منم دلم میگیره از غصه ی جدایی قلبم وامیسه هر وقت سفر کنه به جااایی قشنگیهای زندگی دیدن روی یاارمه چشم و چراغ خونه ی این دل بی قراارمه توو آسمون عشقم منم یه یار دارم یه یار خوشگلی با چشم سیاه دارم توو آسمون عشقم منم یه یار دارم یه یار خوشگلی با چشم سیاه دارم

1840085515 Mokhtari - Haaj Mahdi Mokhtari

متن این موزیک موجود نیست شما می توانید با ثبت متن موزیک این اثر از طریق وب سایت صدایاب به گسترش سایت ارسال متن این اثر لطفا اینجا کلیک نمایید. توجه داشته باشید متن ها بعد از تایید مدیران نمایش داده خواهد شد

1761270689 Karimi - Haaj Mahmoud Karimi

متن این موزیک موجود نیست شما می توانید با ثبت متن موزیک این اثر از طریق وب سایت صدایاب به گسترش سایت ارسال متن این اثر لطفا اینجا کلیک نمایید. توجه داشته باشید متن ها بعد از تایید مدیران نمایش داده خواهد شد

Ba Rooye Siyah - Hashem Ramezani

متن این موزیک موجود نیست شما می توانید با ثبت متن موزیک این اثر از طریق وب سایت صدایاب به گسترش سایت ارسال متن این اثر لطفا اینجا کلیک نمایید. توجه داشته باشید متن ها بعد از تایید مدیران نمایش داده خواهد شد

Otagh ft. Milad Babaei & Amir Abbas Golab - Alireza Azar

قش یک مردِ مرده در فالت توی فنجانِ مانده بر میزم خط بکش دورِ مرد دیگر را قهوه‌ات را دوباره می‌ریزم زندگی از دروغ تا سوگند خسته از زیر و روی رو در رو زیر صورت هزارها صورت خسته از چهره‌های تو در تو چشم بستی به تخت طاووسم در اتاقی که شاه من بودم مرد تاوان اشتباهت باش آخرین اشتباه من بودم ... چشم وا کردم از تو بنویسم لای در باز و باد می‌آمد از مسیری که رفته بودی داشت موجی از انجماد می‌آمد مفت هم بوسه‌ام نمی‌ارزد ... وای از این عشق‌های دو زاری هی فرار از تو سوی خود رفتن آخ از این مردهای اجباری مثل ماهی معلق از قلاب زیر بار الاغ‌ها مردن بر چلیب‌های تخت‌ها مصلوب با خودت در اتاق‌ها مردن زندگی از دروغ تا سوگند خسته از زیر و روی رو در رو زیر صورت هزارها صورت خسته از چهره‌های تو در تو بی‌گناه از شکنجه‌ها زخمی پشت هم اتهام‌ها خوردن هق هق از درد و الکن از گفتن انتهای کلام را خوردن ... غرقِ در موج‌های پیشامد گوشه‌ی گوش‌های دور از من پشت سکان خدا نشست اما باز هم ناخدا پرستیدن ... دل به دریای هرچه باداباد قایقم را به بادها دادم ناگزیر از گریز از ماندن توی شیب مسیر افتادن بادبان پاره ، عرشه بی‌سکان قایقم رفت و قبل ساحل مرد پیکرش داشت وقت جان کندن روی گِل‌ها تلو تلو می‌خورد دستم از هرچه هست کوتاه است از جهان قایقی به گِل دارم بشنو ای شاه‌گوش ماهی‌ها دل اگر نیست درد و دل دارم چشم وا کردم از تو بنویسم لای در باز و باد می‌آمد از مسیری که رفته بودی داشت موجی از انجماد می‌آمد با زبان ، با نگاه ، با رفتن زخم جز زخم‌های کاری نیست پای اگر بود ، پای رفتن بود دست اگر هست دست یاری نیست از کمرگاه چلّه‌ها رفتند از پی تیر‌ها نباید گشت چشم بردار علیرضا بس کن! از کمان رفته برنخواهد گشت.. آسمان ، هیچِ سربلندی بود از صعودی که نیست افتادم لااقل با تو بال وا کردم زندگی را اگر هدر دادم استخوان وفا به دندانم زوزه از سوز مثل سگ مردن زندگی چوب لای چرخم کرد پشت پا ، پشت استخوان خوردن لاشه‌ی باد کرده‌ای بودم آمد از رو به رو ، ولی نشناخت ... صورتی که دوستش می‌داشت چهره چرخاند و تف زمین انداخت این منم ، مرد تا همین دیروز مرد پابند آرزوهایت مرد یک عمر کودکی کردن لابلای بلند موهایت خاطرت هست روزگارم را ؟ جایگاه مقدسی بودم وزن یک عشـــق روی دوشم بود من برای خودم کسی بودم ... من برای خودم کسی هستم! دور و بر خورده عشق هم کم نیست آن که دل از تو برد ، هرکس هست بند انگشت کوچکم هم نیست می‌شد از وِردهای کولی‌ها با دعا و قسم طلسمت کرد ‌می‌شد آن سیب سرخ جادو را از تو پنهان و با تو قسمت کرد می‌شد از خود بگیرمت اما زور بازو به دست‌هایم نیست می‌شد از رفتنت گذشت اما جان در اندازه‌های پایم نیست زندگی سرد بود اما خب خانه و سقف و سایه ای هم بود گه‌گداری نوشته‌ای چیزی از قلم دست مایه ای هم بود زندگی سرد بود ، اما عشق می‌توانست کارگر باشد می‌توان قطب را جهنم کرد پای دل در میان اگر باشد خواب دیدم که شعر و شاعر را هر دو را در عذاب می‌خواهی از تعابیر خواب‌ها پیداست خانه‌ام را خراب می‌خواهی خانه‌ام را خراب می‌خواهی؟ دست در دست دیگری برگرد دست در دست دیگری برگرد خانه‌ام را خراب خواهی کرد.. دیگر ای داغ دل چه می‌خواهی؟ از چنین مرد زیر آواری رد شو از این درخت افتاده می‌توانی که دست برداری لحن آن بوسه‌های ناکرده‌ست بیت‌ها را جدا جدا کرده‌ست گفته بودی همیشه خواهی ماند سنگ بارید، شیشه خواهی ماند گفته بودی ترک نخواهی خورد دین و دل از کسی نخواهی برد گفته بودی عروس فردایی.. با جهانم کنار می‌آیی گفته بودی دچار باید بود مرد این روزگار باید بود گفته بودی بهار در راه است ماه باران سوار در راه است گفته بودی ... ولی نشد انگار دست از این کودکانه‌ها بردار ! گفته بودم نفاق می‌افتد اتفاق ، اتفاق می‌افتد گفته بودم شکست خواهم خورد از تو هم ضربه‌شست خواهم خورد گفته بودم در اوج ویرانی از من و خانه رو بگردانی هرچه بود و نبود خواهد مرد مرد این قصه زود خواهد مرد ماجرا زخم و داستان‌ها درد نازنین ! پیچ قصه را برگرد نازنین قصه‌ها خطر دارند نقش‌ها نقشه زیر سر دارند.. نازنین راه و چاه را گفتم آخر اشتباه را گفتم گفتم اما عقب عقب رفتی شب ‌شنیدی و نیمه‌شب رفتی ... دیدی آخر نفاق هم افتاد؟ اتفاق از اتاق هم افتاد از اتاقی که باز تنها ماند پر کشیدی و لای در واماند چشم وا کردم از تو بنویسم لای در باز و باد می‌آمد از مسیری که رفته بودی داشت موجی از انجماد می‌آمد با دعاهای پشت در پشتم باید این درد مختصر می‌شد حرف‌ها را به کوه می‌گفتم قلبش از موم نرم‌تر می‌شد! بین این ماه‌های هرجایی ماه من در محاق می‌افتد قصه در خانه پیش می‌آید اتفاق از اتاق می‌افتد در اتاقی که پیش از این‌ها در سرت فکر و ذکر رفتن داشت در اتاقی که روی کاشی‌هاش پشت پاهات آرزو می‌کاشت ! لای دیوارها چروکیدم در نمایی که تنگ‌تر می‌شد هرچه این دوربین جلو می‌رفت مرگ من هم قشنگ‌تر می‌شد خارج از قسمتی که من باشم در اتاقی که ضرب در مردم نان از این سفره دور خواهد شد ده طرف داس و یک طرف گندم نقش یک مرد مرده در فالت توی فنجان مانده بر میزم خط بکش دور مرد دیگر را قهوه‌ات را دوباره می‌ریزم چشم بستی به تخت طاووسم در اتاقی که شاه من بودم مرد تاوان اشتباهت باش آخرین اشتباه من بودم دردسرهای ما تفاوت داشت من سرم گرم پای‌ بستن بود نقشه‌ها می‌کشید چشمانت چشم‌ها چشم دل شکستن بود در نگاهت اتاق زندان است این طرف سفره‌های اجباری آن طرف‌تر بساط خود خوردن هر طرف حکم دیگر آزاری غوطه‌ور در سیاه شب بودم صبح فردای آنچه را دیدم در خیالم نرفته برمی‌گشت هم تو را ، هم مرا ، نبخشیدم جای پاهای خیس از حمام تا اتاقی که رفتنت را ‌رفت یک قدم مانده بود تا برگرد یک قدم مانده تا تنت را .. رفت چشم وا کردم از تو بنویسم لای در باز و باد می‌آمد از مسیری که رفته بودی داشت موجی از انجماد می‌آمد رفته‌ای کوله پشتی‌ات هم نیست رفتی اما اتاق پا برجاست گیرم از یاد هردومان هم رفت خاطرات چراغ پا برجاست شاهدان حرف‌های پنهانند آن چراغی که تا سحر می‌سوخت گوش خود را به حرف ما می‌داد چشم خود را به چشم ما می‌دوخت لای در باز و سوز می‌آمد قلبم آتشفشانی از غم بود عقده‌ها حس و حال طغیان داشت کنج پاگرد ، یک تبر هم بود زیر پلکم تگرگ باران بود در اتاقم هوا که ابری شد رو و آیینه ، حرص‌ها خوردم کینه‌ام سینه‌ی ستبری شد رو به برفی سپید می‌رفتم رد پاهات رو به خون می‌رفت مثل گرگی که بوی آهو را .. عطر موهات ، تا جنون می‌رفت .. با نگاهی دقیق می‌گشتم هی به دنبال جای پا بودم ذهن هر آنچه بود را خواندم لای جرز نشانه‌ها بودم تا نگاهی به پشت سر کردم پشت هر جای پا درختی بود این درختان هویتم بودند من ، تبر ، انتخاب سختی بود .. ترسم از مرگ بیشتر می‌شد تا تبر روی دوش چرخاندم هر درختی که ضربه‌ای می‌خورد زیر آوار درد می‌ماندم توی هر برگ ، هم تو ، هم من بود ساقه‌ها ، ساق پای ما بودند آن تبر حکم قتل ما را داشت این درختان به جای ما بودند ...

Avalin Salam - Fereydoun Aseraie

از اولین سلامت من افتادم به دامت فرستادم پیامت ، میدونی که من می‌خوامت از اولین نگاهت با اون چشم سیاهت با روی مثل ماهت دلم نشست تو راهت یواش یواش و خندون گذشتی از خیابون گذشتی از کنارم ندیدی بیقرارم یواش یواش خیابون ، بازار دل شد فراوون دلمو گرفتی از من دلتو ندادی ارزون تو انداختی با عشوه با صد ناز و کرشمه به پشت سر نگاهی با چه ناز و ادایی ببین ای دل غافل باز افتادی به چاهی ببین ای دل غافل باز افتادی به چاهی از اولین سلامت من افتادم به دامت فرستادم پیامت ، میدونی که من می‌خوامت از اولین نگاهت با اون چشم سیاهت با روی مثل ماهت دلم نشست تو راهت هزار عاشق خسته برای تو دیوونن از عشق و از محبت به گوش تو میخونن هزار عاشق تنها فقط تو رو میپرستن همه باده به دستن از عشقت مست مستن اما دل ... اما دلمثل دل من کمه میدونم ... میدونمهنوز دلت با منه از اولین سلامت من افتادمبهدامت فرستادم پیامت ، میدونی که من می‌خوامت از اولین نگاهت با اون چشم سیاهت با روی مثل ماهت دلم نشست تو راهت

Sage Mahalli - Hamed Hakan

خوب تو کلت فرو کن که دیگه دوست ندارم به تو یار ددری محل سگ نمیذارم کم اوردی آخرش توی رفاقت و مرام هنوزم چتری بابا اما هنوزم بی ریا من با تو بد شدم بدتر نمیشم با حرفای قشنگ تو خر نمیشم با هر ترانم ضایعت میکنم همیشه تو از حسودی میمیری آخ که چی میشه عرضم حضور نحستون این روزا بازم عاشقم بترکه چشم حسود خوشه همه دقایقم خزون آرزوم بودی بودم تو نقش برگ تو برای مریم میخونم با آرزوی مرگ تو من با تو بد شدم بدتر نمیشم با حرفای قشنگ تو خر نمیشم با هر ترانم ضایعت میکنم همیشه تو از حسودی میمیری آخ که چی میشه هر کی با تو باشه روزش سیاهه دست به دست کثیفت زدن گناهه ...................... بعد از اون انتظار تورو خدا ادای ..... در نیار خوب تو کلت فرو کن که دیگه دوست ندارم به تو یار ددری محل سگ نمیذارم کم اوردی آخرش توی رفاقت و مرام هنوزم چتری بابا اما هنوزم بی ریا من با تو بد شدم بدتر نمیشم با حرفای قشنگ تو خر نمیشم با هر ترانم ضایعت میکنم همیشه تو از حسودی میمیری آخ که چی میشه هر کی با تو باشه روزش سیاهه دست به دست کثیفت زدن گناهه ...................... بعد از اون انتظار تورو خدا ادای ..... در نیار جواب نامه عاشقونمو با یه سیلی تو دادی به پرنده دلم جای هوا تو اسیری دادی جواب نامه عاشقونمو با یه سیلی تو دادی به پرنده دلم جای هوا تو اسیری دادی من ساده رو بگو که دل به کی باخته بودم روی دریا خونه ای مقوایی ساخته بودم به پرنده دلم من ساده رو بگو روی دریا خونه ای مقوایی ساخته بودم

Sepid o Siah - Emad Ram

دنیا مثل زندونه غصه هاش فراوونه برا هرکه عریونه تا ابد زمستونه با سپید سیاه دو رنگه با سیاه سپید به جنگه دل هرکه مهربون شد سر راش همیشه سنگه یه دلی میخوام چو آهن بدون هزار و یه فن که در این دو روز دنیا بزنه به دوست و دشمن اون منم ز غصه چاکه چه کنم دل من چو چشمه پاکه چه کنم به زمونه گر نشونی ز صفاست دل من واسش هلاکه چه کنم پر و بال کفترا که میرن تو آسمون شده واز که باز بیان به سراغ لونه شون همه کس اسیر رنگه همه جا غروب تنگه افقش چرا سیاهه اگه آسمون قشنگه توی هر دل شکسته آرزو جوونه بسته بوم نا امیدی اما روی بوم ما نشسته اون منم ز غصه چاکه چه کنم دل من چو چشمه پاکه چه کنم به سرم اگر که مونده هوسی دل من به زیر خاکه چه کنم با سپید سیاه دو رنگه با سیاه سپید به جنگه دل هرکه مهربون شد سر راش همیشه سنگه یه دلی میخوام چو آهن بدون هزار و یه فن که در این دو روز دنیا بزنه به دوست و دشمن اون منم ز غصه چاکه چه کنم دل من چو چشمه پاکه چه کنم به زمونه گر نشونی ز صفاست دل من واسش هلاکه چه کنم

Asheghe Divoneh new - Bahram Fourohar

عاشق دیوونه من سر بذار رو شونه من تا با هم بریم به جنگل تا با هم بریم به کوه تا با هم بریم از اینجا به یه جای با شکوه بریم اونجا که نشونی از سیاهی ها نباشه روی خاکش اثری از مرگ ماهی ها نباشه... آسمونش با تو روشن خالی از ابرهای دلتنگ سادگی باشه لباس همه دلهای یکرنگ... عاشق دیوونه من سر بذار رو شونه من تا با هم بریم به جنگل تا با هم بریم به کوه تا با هم بریم از اینجا به یه جای با شکوه بریم اونجا که نشونی از سیاهی ها نباشه روی خاکش اثری از مرگ ماهی ها نباشه



1234567891011